به گزارش شهرآرانیوز، خشنترین مقولات و زمختترین عبارات در ترکیب با کلمه « مادر» لطافت و شاعرانگی خاصی پیدا میکنند. حالا اگر پای کربلا، اربعین و پای پیادهروی اربعین هم بیاید وسط، ترکیب کربلای مادرانه پر میشود از احساس و شاعرانگی.
در سال ۱۳۹۵ که احسان حسینینسب ۲۹ ساله بود گروهی از دوستان عکاسش از او خواستند تا با آنها برای پیادهروی اربعین برود. او به سفارش و تشویق مادرش راهی این سفر شد و در این سفر روایتهای چند زائر و موکب دار امام حسین (ع) را درباره اتفاقاتی که در سفر برایشان رخ داده، نوشت.
نویسنده در مقدمه کتاب میگوید که علاقهی چندانی برای رفتن به این سفر در ایام شلوغی مثل اربعین ندارد و بر خلاف همه شیفتگان و عاشقان این رویداد، با اکراه و فقط به خاطر دل مادرش راهی شدهاست. همین اکراه و همین انگیزه درونی مادر- پسری از قویترین نکات این کتاب است.
نویسنده بیش از هر ویژگی دیگری با صداقت و به دور از تعارف و تکلفات که در چنین موقعیتی گریبان آدم را میگیرد، در طریق العلما به پیش میرود. آدمها و اتفاقاتی را روایت میکند که در روایتهای مرسوم و جاری گفته نمیشوند و مثل یک پشت صحنه جذاب از یک سریال جذابتر، به پشت چادرها و موکبها میرود و یک «چرا» در مقابل آدم ها قرار میدهد: چرا اینجایید؟ چرا از مردمان پذیرایی میکنید؟ چرا این همه آدم اینجا آمدهاند؟
نکته جالب توجه دیگر کتاب «به سفارش مادرم» این است که این کتاب اصلا برای ما نوشته نشده! این کتاب برای من و تو نیست! کتاب فقط یک مخاطب دارد. کتاب برای زهرا خانم است. معلم بازنشسته و مادری که پسر نویسندهاش به خواست او راهی این سفر شده است.
این یعنی تو مجبور نیستی کتاب را بخوانی! کتاب مخاطب دیگری دارد و تو فقط مخاطب مهمانی. چیزی شبیه بازیگران مهمان که در یک قسمت سریال میآیند و میروند و ثبات ندارند. همه ما مهمان واگویههای پسری هستیم برای مادرش.
کتاب پر از خردهروایتها، خردهقضاوتها، خردهتحلیلها و خردهشکایتهاست که لحنی آرام و مودبانه و صمیمیتی سرشار از حیای پسری در برابر مادرش دارد.
انگار آدمها با قصههایشان از یک در کتاب وارد میشوند، چای عراقیشان را میخورند، سیگاری دود میکنند و از آن در کتاب خارج میشوند.
«به سفارش مادرم» که توسط انتشارات به نشر به چاپ رسیده، بیشک متفاوتترین سفرنامه اربعین است که به قلم احسان حسینینسب به رشته تحریر درآمده است.
این کتاب با طراحی جلد سعید دینپناه و صفحه آرایی کمیل بیک با شمارگان ۲ هزار نسخه در قطع رقعی منتشر شده است و با قیمت ۱۵۰ هزار تومان در فروشگاههای کتاب به فروش میرسد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
چرا روبروی این ضریح ایستاده بودم؟ اصلا چطور شدهبود که به اینجا رسیده بودم؟ مادر! گریهام گرفتهبود. نمیدانستم که چرا باید در این هنگامه بزرگ در این نقطه از زمین ایستاده باشم. کاشکی تو کنارم بودی تا بتوانم در این لحظه پرهیبت، در این هنگامه زلال و شفاف اما سهمگین دستت را بگیرم و خودم را بسپارم به آنچه که تو انجام میدهی و آن کاری را بکنم که تو میگویی.